چقدر شبیه دمِ عشقی هستیم که خلقت ما شد؟
آن دَمی که گِل را سرگُل عالم نمود
آن دَم عشق را
که از آن آفریده شدیم
شبیه آن هستیم؟
عآشقی او اینگونه است..
انسان را از آفرید.. و عشق به این دمید
(عشق) همان ذات خودش را..
بنا بود که انسان عآشقی کند
اما..
خُدا به همه بخشید
عشق را
عُصاره ی خلقت را به همه چکاند
تا همه ذات شدند
و گُمان کردند یگانه اند..
مثلِ خُدا
و امّا از یگانگی دور شدند
او فقط عآشق ماند
و معشوق و معشوقه ها دور شدند
اما او هنوز عآشقانه صدایشان میکنند
اما معشوق و معشوقه ها خیال میکنند خودشان هستند که عاشقند
و خود را هنرمند در عشق میدانند
و میل به فَتح آن هُنر به نام خود دارند
خُدا همه ی مخلوقات خودش، همه بندگانش را، با عشق صدا میکند
اما معشوق و معشوقه ها دنبال عشق های بهتری هستند
دنبال عشق های ماندگار
و خُدا میشود خیالِ ذهنشان
خُدایی که دنبال معشوقِ جدیدی نیست
به عشق میخواند
منتظر میماند
عشق را در ذاتِ انسان مُتجَلّی می شود
انسان همچنان خیالِ عآشقی دارد..
و خُدا منتظر یــــک پاسخِ کوچکِ عاشقانه است....
و این ادامه دارد
و میدانی هیچکس به جز خُدا عآشق نیست و نمی شود.
شباهت بین بنده و خُدا اینست که،
عشق اگر نباشد انسان، انسان نمیشود
و
خُدا هم به عشق
(خودش) را
به او دمید تا (انسان) ساخته شود
و تفاوت بین خُدا و انسان اینست که،
او با عشق صدا میکند بندگانش را....
اما هنوز منتظرست تا پاسخ دهند
عشق های میانِ آدم ها قابل تعویض است.. .
آدم های بهتری میآیند....
عشق های ماندگار تری..
اما برای خُدا عشق انسانهایی ست که میتوانند بنده باشند
..
و مقامِ اشرف مخلوقات را بر خودشان حفظ کنند...
و او همه را به عشق میخواند. .
باشد
که
این
فوتِ
کوزه گری
همه را
انسانها را
بنده
کند.
همه ی ما جزئی از،خُداوند بزرگ هستیم
خُرده ریزهایی از عشقِ مطلق
که برای سعادتمندی،
برای بزرگـی،
برای معشوقگی،
برای مثلِ خُدا بودن
باید اوّل به آن ذاتِ اصلی واصل شویم
وگرنا نه میتوانیم انسان خوبی باشیم
نه انسان بنده ای
همینقدر که از خودمان راضی نباشیم
و برای خودمان قابل اعتماد
کفایت این سخن است.
با خُدا بآش پآدشاهی میکنی
تا ز آسمان عآشقت باشد خُدآ،در زمین عآشق کُشی میکنی!
بناست که عشق حجت میان تو و خُدا باشد
اگر عشق نداشتی بنگر، دوباره بنگر دوباره تر،که داری چه میکنی!؟
گر ایام به حالت نگشت نیک،نیز مشو اندوهگین
بنگر که آیا با عشق معاملت میکنی؟!
با خُدا بآش که هر که نشد با او
گر به عشق شد به جز او، همه ء ایّام بین،که تباهی میکنی
دلت را گره بزن به نام او
که از او به هر دل که خواهی در آن مهتری کنی
پآدشاهِ دِل را خُدا دان و
بآش با خُدا که پادشاهی میکنی
عشق باعث شد که هفت آسمان بنا شده
و هشت دَری که به رمز عشق، سحر جدایی، ابطال کنی
با عشقِ یگانه اش که یگانه شدی
دور نیست که تو نیز یگانگی کنی
- ۹۷/۱۰/۲۵
آنلاین اگه جایی باشه بهتره، راستش از تلفنی صحبت کردن خوشم نمیاد. مگر این که بدونم واقعا جواب درستی دارن. به حدس و گمان باشه، همین جوابای اینترنتی کافی ان. اونا هم یکی مثل پاسخگو های تلفنی نوشتن .
البته آنلاین هم از یه جایی یه چیز مشابه پرسیدم ولی متوجه نشدن و فک کردن پرسش تکراریه.